تو بچگی ش باباش تو حموم زندونی ش کرد لکنت زبون گرفت بعدش
بابا و مادرش همیشه تو خونه دعوا و کتک کاری داشتن(البته بابا چون مادر ب شدت نادان و بی عقل و بی زبون و ساده بود حتی بچه داری و شوهر داری و مهمان داری ساده م بلد نبود)
بابا ب شدت سخت گیر،،کنترل گر،پرخاشگار و خسیس بود
نگاه هاشم خیلی سنگین بود
این پسر توان صحبت کردن تو جمع و نداشت سوال ی ازش میپرسیدن یا کلا نمیتونست جواب بده یا نصفه میتونست دلیلشم بیشتر از این که لکنت زبان ش باشه بی اعتماد به نفسیش بود
واقعا خداوکیلی بنظرتون آینذه ش چی میشه
شما جاش بودین چکار می کردین