از وقتی یادمه مثل سگ ازش میترسیدم اون منو مامانمو کتک میزد خیلی بداخلاق بود یه بار سر اینکه من لیوانو اب نزدم اینقد با چوب منو زد استفراق کردم، یه بار سر اینکه صدام کمی بلند بود با چراغ قوه زد تو دماغم شکست،یه بار خواست منو بزنه از ترس دستشویی کردم، یه بار سر مامانمواز سه جا شکوند وخیلی های دیگه من درسم زرنگ بود معدلم پایین 19 نبود برای فرار ازش تو16 سالگی ازدواج کردم بعد یکسال باردارشدم و نتونستم درسمو ادامه بدم زندگی زناشویی خوبی ندارم ،اگه پدرم پدر بود من الان قطعا شاغل بودم و بهترین زندگیو داشتم لعنت بهش هیچوقت نمیبخشمش