سوم دبیرستان بودم، تو به مجموعه ای خنده م گرفت دوستام هم بودن با هم افتاده بودیم خنده م بند نمیومد...ولی من خنده م بلند تر از اونا بود...
نگو اتاق اونوری پسر مجرد مدیر اون مجموعه هست. البته دیدم که اومد ولی دقت نکردم صدام میره...
خلاصه بعدا مدیر مجموعه جلوی چند نفر گفت فلانی گفته اینا خندیدن و میخواستن جلب توجه کنن و...
چون اهل رعایت جلوی نامحرم هستم، و کلا با مردها خیلی مغرورم، مررررردم از این حرف....
قسم خوردم که دیگه نذارم کسی بتونه چنین حرفی راجع بهم بزنه...