خواهرم همیشه میخواست مثل من نباشه
ولی شد تصویر من در آینه🪞
از انتخاب پارتنر اشتباه بگیر تا شلخته بودن🤣
امروز رفتم خونه مامانم؛ پدر و مادرم سفر هستن و خواهرم خونه تنها هست و اوکی نیست که کسی برای نظافت بره
خونه با خاک یکسان شده بود و داشت دنبال یه لباس میگشت که اتو نخواد و بهش رحم کردم و یه چیزی براش اتو کردم 🤣🤣🤣
من الان خونهام مرتبه چون همسرم کمک میکنه؛ کمکی هم دارم و خودم هم یه ذره با تجربیاتم از زندگی قبلیم عاقل شدم😅
اما وقتی با همسر سابقم زندگی میکردم خونه مشترکمون بازار شام بود تا مگر مامانش بهمون رحم کنه بیاد یه دستی به خونه بکشه😅 یا من یه وسیلهای بخرم که به عشق اون وسیله خونه رو تمیز کنم🤣🤣🤣وگرنه طرف خودش اهمیتی به نظافت نمیداد
همیشه وسایلها گم میشد
همین اتو معضل بود
بیشتر لباسها رو میدادیم اتوشویی ولی قبل از پوشیدن توی خونهی تمیزمون باز فنا میشدن🤣
خود اتو گم میشد توی خونه🤣🤣🤣
واقعاً بدون شوخی مورد پیدا شدن ظرف از توی جاکفشی داشتیم
مورد پیدا شدن ظرف کثیف زیر مبل
ولی حالا میخوام راههای تمیز بودن رو بگم😅🪣🧼
دور ریختن لباسها و وسایل اضافه
من الان خیلی زود به زود لباسهای اضافه رو رد میکنم بره و کمدم خالیه و آشفته نمیشه
لوازم آرایشها اگر زیاد استفاده نشه رد میکنم بره مثلاً یه رژ رو چند بار میزنی و بهت نمیاد ولی الکی نگهش میداری
( من قبلاً اینجوری بودم رژ، لاک، سایه و اینجور چیزها رو پک کامل همه رنگها رو میگرفتم با این وجود که ازشون استفاده نمیکردم و فقط باعث شلوغی میشد ولی وقتی نگاه میکردم لذت میبردم و دور نمیریختم)
انتخاب شوهر خوابگاهی🤣🤣🤣
بلده کار کنه؛ درسته با کیفیت پایین اما هم لباس اتو میکنه
هم جارو میکنه و…
چون هم خودش کار میکنه میدونه سخته و کمکی گرفته
ولی همسر سابقم چون نه خوابگاه رفته بود
نه خونه مامانش کار میکرد در نتیجه خونه خودمون هم کار نمیکرد اجازه کمکی هم نمیداد.
به بچهها یاد بدید اسباببازی و… رو از اتاق بیرون نیارن
و چوب لباسی هم قد خودشون بگیرید که لباسهاشون رو آویزون کنن
حالا شما نکنه بگید :