نه به عروسکی که دلم میخواست رسیدم
نه به گردنبندی که تو بازار مشهد بین اون همه شلوغی میخواستم برام بخرن رسیدم
نه به کلاس ویالنی که تو نه سالگی دلم میخواست برم رسیدم
نه به دوچرخه مورد علاقم تو ده سالگی رسیدم
نه به لباس های عیدی که پنج سال بخاطر ورشکستگی مالی نتونستم بخرم رسیدم
من نه به کلاس زبان مورد علاقم رسیدم
من نه به جاهای مورد علاقم رفتم
من نه به تلاشهایی که کردم به حقم نرسیدم چون پول و پارتی نداشتم
من نه به آرامش رسیدم
نه به صلح پدر و مادر رسیدم
نه به گوشی مورد علاقم رسیدم
نه به هیچی نرسیدم من از بچگی نرسیدم طعم خوشحالی عمیق رسیدند نچشیدم
نه ته قلبم سوخته و پودر شده
خیال کردم تو اومدی بشی جبران تمام نرسیدنا
هیچکدوم از این نرسیدنا کمر منو هم نکرد
اما اما اما نرسیدن به تو کمر منو جوری هم کرده که هفت ساله شب و روز ندارم
میدونم تو سهم من نیستی و نمیشی
میدونم دوست داشتن تو کار اشتباه بود
میدونم من به هیچی نرسیدم و تو هم روش
ولی این کاش یه روزی میشد واسه منم
اشکام اجازه نمیدن ادامه بدم
خلاصه که از من توقع سلامت روان نداشته باشین
من اونقدر قلبم نابود شده که با کوچکترین حرکت میریزم بهم
حال دلم خوب نمیشه نمیشه نمیشه