2777
2789
عنوان

موقع دعوا نمیتونم حرف بزنم😭

104 بازدید | 9 پست

مثلا همین یکم پیش درمورد اینکه تو همه چیز رو از یادت میبری 

ولی من چون تو برام مهمی حرف های تو یادم میمونه و اینا

یا مثلا داشت میگفت تو اصلا برنامه ریزی نداری

یا مثلا من دیروز چون تو خونه مرغ نبود گفتم واسه تا نهار سوپ مرجمک درست کنم آقا بعد اومدن به خونه میگه من بخاطر این تا اینجا اومدم؟

یا امروز هم بهش گفتم من برم از مغازه مرغ بخرم بیام خودش گفت نه نرو خودم یکم دیگه میاییم باهم میریم خرید

منم گفتم باشه بعد از اومدن از خرید من گفتم چون گشنشه اون مرغ رو با گوجه بپزم سریع

ولی اون هی گفت نه خودم میخام بپزم خودم میخام بپزم

آخرش هم دعوا کرد و میگه که بنظرم بیا جامون رو عوض کنیم تو برو بیرون کار کن من کارای خونه رو انجام بدم

میگه تو جته نکنه افسرده شدی

و کلی حرفای دیگه 

منم عین خنگا داشتم نگاه میکردم

و همش هم یادم میومد که اونم چندین بار دل من رو شکوند

مثلا من بخاطر اون قید دوستام رو زدم

ولی اون چی 

هرشب تا یازده دوازده اینا با دوستاش بیرون بود

( الان چون اومدیم ترکیه و اینجا نمیتونه زیاد بره بیرون نمیره پیش دوستاش)

یا مثلا ما سه ساله که باهمیم تو این سه سال حتی یبار هم از تو دل خودش برام کادو یا حتی یه شاخه گل هم نخرید ( البته بجز سر زایمانم )

وقتیم بهش گفتم میگفت اووو گل دونه ای پنجااااهههه تومنههه

یا مثلا تو این سه سال چهار بار رفت ترکیه و برگشت ولی حتی تو یکیش هم برام سوغاتی نیاورد 

یا مثلا بعد زایمانم افسردگی گرفته بودم 

حتی یبار هم نگفت ببرمت بیرون دلت باز شه

باز هم همیشه با دوستاش بود 

ببخشید طولانی شد

درسته منم تو این چهارماهی که اومدیم ترکیه دیگه باید مستقل بودن و مسئولیت پذیر بودن رو یاد میگرفتم

ولی هرکاری میکنم نمیشه

حالا خداروشکر خودش هم میدونه وقتی با من نامزد کرد من فقط شونزده سالم بود و بچه بودم

بنظرت من اینارو بصورت یه پیام کوتاه بفرستم براش چون اصلا نمیتونم پیشش حرف بزنم در این موارد

الان اشکام بند نمیاد😭😭

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خب شما وقتی ازدواج کردی سنت خیلی کم بوده و‌ الانم سنت خیلی‌کمهیعنی ۱۹ سالته و توقع داره هم زندگی و‌ب ...

و خودش حدود شیش هفت سالی هست که هی میاد ترکیه و‌میره

خب اختلاف سنیتون نسبتا زیاده دیگه

راستش اون موقع هم به خواست خودم نبود این ازدواج

انقد مامانم و خواهرم در گوشم خوندن که این پسر خوبیه این فلانه منو مجبور کردن باهاش ازدواج کنم🥲

راستش اون موقع هم به خواست خودم نبود این ازدواجانقد مامانم و خواهرم در گوشم خوندن که این پسر خوبیه ا ...

عزیزم🫂

من فکر کنم مشکل شما اینه که همسرت توی یه دنیای دیگه است و یه کمی درکش از دنیای شما کمه. حالا جدای از اینکه مردا کلا از یه سری مسائل پرتن. ولی خب همسر شما توقع داره مطابق سن و تجربه خودش رفتار کنی که این اشتباهه.

حالا اگه میبینی جنبه داره و اذیت نمیکنه حرفاتو با یه پیام بصورت دوستانه و محترمانه بهش بزن. بهرحال بهتر از سکوت و خودخوریه.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   asraam  |  4 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  21 ساعت پیش