من یه خواهر کوچکتر از خودم دارم ۲۰ سالشه
مامانم خیلی دوسش داره الانم عجله داره شوهرش بده میگه تا قبل اینکه بمیرم میخوام خیالم ازش راحت بشه
الان منو زور میکنه شوهر کنم منم بهش گفتم من دوس دارم درس بخونم کار کنم و چون مریضم دوس ندارم شوهر کنم بعدا سرکوفت بشنوم ۲۵ سالمه
تو فاطمه رو شوهر بده چیکار به من داری الان قدیم نیست که حتما دخترا به ترتیب شوهر کنن
اما عین خیالش نیست دیگه آبروم رفته هر بی سروپایی رو تو خونه راه میده
فکر میکنه چون من هستم خواستگار برای خواهرم نمیاد
خواهرمم معلولیت داره سالم نیس