جای من بودین چیکار میکردین💔

از نطر مامانم که سه ساعته داره دعوا میکنه همه کاره...

فک کنم هر دوشو دارم ولی چیزی که بیشتر از همه دارم هدفه
کامپیوتر یه پله محکمه بین من و هدفم و شیمی تقریبا میشه گف یه تار مو که هر لحظه ممکنه پاره بشه...

میدونی صب دقیقا سه ساعت دقییییقا سه ساعت از وقتی رفتن ساعت نه صب تا دوازده ظهر گریه کردم یه بندا
وقتی پشت کنکور میخواستم بمونم اومدن گفتن نهههه پشت نمونه سر اون یه دعوا داشتم
رتبم 92 هزار بود میفهمی؟ الان شده 18 هزار و خورده ای
ندید هیچکودومو ندید
الان یه نفر هست که مشاورمم هست خیلی نفوذ و کار و توی هیئت علمیه و کلا ادمیه که میتونه بکشتت بالا مثه دخترش منو دوس داره بهم گفته کاراتو اوکی میکنم نگران نباش خودم هستم تا مهاجرتت و... خودم میتونم کار پیدا کنم وقتی برم مهندسی کار کنم برم کلاس زبانمو ادامه بدم مهارت یاد بگیرم درحالی که اگه برم شیمی باید تا ابد از اینا پول بخوام که البته قد خودشونم ندارن اگه داشتن که چرا اصن به فکر رفتن بودم من
هیچکودومو ندید هرچی گفتم
تنها حرفش اینه
همه میگن دخترش تجربی خوند تهش رفت مهندسی کامپیوتر
همین
و انواع و اقسام حرفا و دلیل ها و احتمال های مختلف که اگه برم مهندسی کامپیوتر بدبخت میشم و دیگه راه برگشتی نیس حتی راجب این رشته یه کلمه ام نمیدونه ها!
فقط چون بهش گفتن از شیمی میشه توی ارشد تغییر گرایش داد به دارو میگه باید بری این مادربزگمم زنگ زده پخته که زنگ زده به من که نه ها تو برو شیمی نری مهندسی الان سگو بزنی میره مهندسی و..... خستم دیگه از فک کردن و شک کردن و...