تو یک کارگاه مشغول کاریم هردو اونجا زن و مرد یکجا قاطی هستن ولی قسمت بسته بندی خانم ها تولید آقا ها اما همدیگه رو میبینیم من همکاری خانومم خوب نیستن جلفن آقام روز اول فهمید گفت با اینا گرم نگیر خداییش هم من اصلا حرف نمیزنم باهاشون امروز با یکیشون در مورد ماهانه حرف افتاد پرسید جواب دادم شوهرم دید بهم پیام داد تو با اون گرم گرفتی گفتم فقط در حد سوال بود خلاصه رفته بود تو خودش منم توضیح دادم قبول نکرد منم دیگ محل ندادم به شوهرم الان از ساعت سه که اومدیم خونه قهریم هر دو اصلا محل نمیدم یکجا کار کردن بده پس چرا من اون با همکاراش میگه میخنده چیزی نمیگم الآنم تصمیم گرفتم اصلا محل ندم بهش تا موقعی خودش بیاد سمتم والا هم کار میکنم هم حرف میشنوم ازش به نظرتون بهترین راه چیه
به توضیحم گوش نداد دیگه هم نپرسید منم دیگه نمیگم یبار گفتم بهش منو دوست داره مثل اونا نشم ولی از این ...
بی اعتماد نیست مثلا میخواد جوری رفتار کنه ک دیگه ی وقت این حرکت رو تکرار نکنی ک وث اونا نشی مردا اینطوری هستن با لج کردن درست نمیشه سر ی کسی ک اصلا ارزش نداره با هم قهر باشین
این همه حساسیتش برای چیه؟ هرچقدرم اونا جلف باشن در حد گفت و گوی روزمره آدم با همکارش صحبت میکنه
خیلی حساسه نمیدونم چجوری حالا قبول کرد باهم کار کنیم والا تازه یه دختره هست اونجا ک دختر صاحب کارگاه هست هی اشوه میره اونجا شوهرمم چند بار زیر چشمی نگاش کرده من به روش نیاوردم گفتم بیخیال اونوقت اون به من اینهمه گیر میده