خوب یه دوست حسود داشتم هرچی حرص می خوردم دست اون حالم بدتر میشد.. آخرش مجبور شدم باهاش قطع ارتباط کنم
و در آخر این همه زحمت هیچی قبول نشدم.. شما تصور کن هیچ چیزی به اندازه اون شبایی که با کلی حسرت و چشمای پر از اشک میخوابیدم سرمو سپید نکرد آنقدر حرصم میدادن یا بهم تیکه مینداختن هم خونواده هم دوستام💔💔