ی دختری دبیرستان باهاش دوست شدم و بعد دوستیمون تموم شد از طرف خودش. کلا آدم سالمی نیست اسمش فاطیما . شماره منو نداره چون خطم عوض کردم ولی شماره خونمون داره. اولین بار یکی زنگ زد خونه به داداشم گفت گوشیو بده فلانی منم گوشیو گرفتم گفتم بله گفت من دوست فاطیما هستم! کتاب زبان اش پیش شماست؟ اگر پیش شماست با پست ارسال کنید وفلان با لحن خیلی بد منم گفتم ن و قطع کردم از اونجایی که این دختر رو میشناسم میدونم که خودش گفته زنگ بزن و گوشیو گذاشته رو بلندگو و خودش هم داشته میشنیده صدامو و کتاب بهونه اس. وقتی باهاش دوست بودم چندباری هم گفت من زنگ بزنم ب بقیه کلا مریضه. حالا نمیدونم چجوری رفتارکنم دفعه بعد که زنگ زد که دیگه جرئت نکنه زنگ بزنه و آرامشم بگیره. مثلا میخاد زنگ بزنه ک به من نشون بده من به جز تو بازم رفیق دارم! انقدر بدم میاد از این مسخره بازیا