از اینکه اینقدر وابسته ام بشن

بدم میاد..

نمیدونم شاید از خودمم بدم میاد ...من اون بخشی از قلب که مربوط به دوست داشتن و علاقه اس رو از دست دادم سر موضوع خیانت ...

کادر بهداشت و درمانم ...قصد خودتعریفی ندارم ولی زیباییم هم زبونزده ...خوش اخلاق و مهربون بشدت ادم کم حرفیم و ساکت ...اهل پسربازی و اینام نبودم ...با خانواده ای که پیش مردم قرب دارن

خواستگارای زیادی داشتم...اما سه نفر از ته دل عاشقم بودن و بهم‌ثابت میکردن ...هر سه نفر با موقعیت اجتماعی بالا و ظاهر و خانواه خوب..ولی من هر سه نفر رو خیلی نتونستم دوست داشته باشم ...با اینکه همه کار کردن که توجه ام جلب بشه

یوقتایی میگم چرا اینقدر خشک و بی رحمم ..این سه نفرم ویژگی های خوبم رو شنیده بودن فکر کنم اگه میدونستم من عشق و علاقه ای توی وجودم نیست هیچ وقت نمیومدن جلو

گرچه اخرش بالاجبار خانواده با همون فردیم که خیانت کرد بهم‌و این حس رو بوجود اورد ولی کاش منم میتونستم عاشق بشم و برسم به عشقم

فقط صرف نوشتن و خالی کردن خودم‌نوشتم میدونم کسی نمیتونه کمکم کنه💔