داداشم از دختره خوشش اومد من با مادرش صحبت کردم گفتم با دخترم حرف میزنم اگر نظرش بود میگم بهتون چندروز گذشت خبری نشد داداشم ب مادرش پیام داد گفت باشه به مادرت بگو زنگ بزنه مادرم زنگ زد گفت امشب بیاین رفتن خونشون گفتن یکم زمان بدین فکر کنیم ۲ هفته گذشته مادرم زنگ زد گفت نظرتون چیه می‌خواستیم اگر مثبته با دخترم و دامادم بیایم گفت صبر کنید تا فردا اطلاع میدم فرداش زنگ زد گفت امشب تشریف بیاین حرف بزنیم ماهم همگی رفتیم داداشم و دختره رفتن اتاق کلی باهم حرف زدن وقتی اونا نبودن حتی پدر مادرش درمورد خرید جهیزیه و اینا هم باما حرف زدن و اینا کاملا جدی بعد دیگه گذشت و ما اومدیم داداشم گفت دختره همه شرایط و اینارو بهم گفت بعدم بهم گفت می‌خوام برم مشاوره و یا ذره فکر کنم دوباره دختره بما گفت به نظر میاد اخلاقمون بهم میخوره ولی ذره فکر باید کنم...خب ما الان نمی‌دونیم چکار کنیم امیدوار باشیم نباشیم ممکنه مشاور به دختره بگه ازدواج نکن؟
خیلی کشش میدن مستقیم جواب نمیدن ...دختره گفته ی دو جلسه باهم دوباره باهم حرف بزنیم
امیدوار باشید ، فقط انگار نمیخواد قبل از اینکه از تصمیمش مطمعن بشه چیزی رسمی بشه.
اتفاقا اینجوری خوبه ، یکم بیشتر حرف بزنن و همو ببینن و شاور برن که بعدا مشکلی براشون پیش نیاد
بعنی نظرشون مثبته و مشاور هم همه باید برن ربطی نداره ک دودلن
مشاور میرن چیزایی ک خودشون متوجه نمیشن زو اون بهشون میگه
و معمولا اگ خودشون به شناخت کافی از خودشون رسیده باشن نظر مشاور هم مثبته ولی خب حتما باید رفت
بعدم شما چرا بعد دو هفته زنگ میزنید نظر میپرسید
همون دوروز بعد زنگ میزدید دیگه
دختره میترسه
من خیلی دیدم چندین جلسه مشاوره میرن بعدش
دودلن
زمان بدید
ببخشید ها مثل اینکه بحث یه عمر زندگیه دیگه یه روزه دختر رو تقدیم شما نکردن!
بعدش خیلی کارتون زشت بوده به دو هفته زنگ زدین
یکی دو روز بعد باید زنگ میزدین
شما خودتون فکر کنم یا حداقل ده سال پیش ازدواج کردید
یا خیلی خانواده سنتی ای هستید
وگرنه این دخترخانم دارن روال عادی رو پیش میبرن
امتظار جواب مثبت تو دو جلسه نباید داشته باشید
اتفاقا باید همینجور کم کم اشنایی پیش بیاد
بعد حداقل ۶ ماه به بله برون بکشه
و اینکه سعی کنید بین جلسات اشنایی زیاد فاصله نندازید
آخه پدرش نمی‌ذاره برن بیرون حرف بزنن یا تلفنی میگه بیان خونه حرف بزنن یکی دو جلسه هی انگار دار دارن زمان میخرن میترسم داداشم ضربه روحی بخوره آخه خیلی امیدوار مون میکنن وقتی میریم هی میگن دوباره می‌خوایم فکر کنیم
من نه من ۸ سال پیش عقد کردم ۵ سالم عروسی
بعدم خانواده دختره اتفاقا اتفاقا برعکس ما خیلی سنتی هستن حتی میگن تلفنی نباید باهم حرف بزنن داداشم دختره میخواست بره بیرون رستورانی کافه ای پارکی جایی حرف بزنن باباش گفته فقط تو خونه اونم یه جلسه دو جلسه
تازه باباش میگه نهایت زمان عقد و نامزدی ۱ ماه سریع باید عروسی بگیرین..نامزدی هم که هیچی اصلا رسم ندارن
زنگ زد بخدا مامانم دوروز بعد زنگ زد مادرش گفت تازه اینجا بودیم صبر کنید یه هفته گذشته مادرم مجدد زنگ زد گفت با پدرش زنگ بزنید بهتون میگه بابام زنگ زد به پدرش کلی حرف زدن دوباره گفت صبر کنید تا اینکه بعد ۲ هفته گفتن بیاین رفتیم دوباره دختره گفت می‌خوام چندروز فکر کنم
جالبه چیزی که گفتید یکم تناقض داره
چون معمولا کسی ک دنبال اشنایی هست و مشاور و این چیزا اهمیت میده
معتقده فاصله بین اشنایی و نامزدی باید چند ماه باشه تا شناخت صورت بگیره
البته بازم من نظرم همونه تعداد جلسات اشناییتون رو زیاد کنید تو این مدت هرچقدرم ک باشه چه یک ماه چه چندماه
مثلا یهو نرید دو هفته بعد زنگ بزنید
پیشنهادم اینه مثلا هفته ای چند جلسه همو ببینن و این بین مشاور برن
آخه اصلا باهم هماهنگ نیستن پدر مادرش درمورد خرید جهیزیه و زمان عقد و ازدواج حرف میزنن دختره میگه میگه تازه می‌خوام برم مشاوره داداشش و مادرش میگن دخترمون قصد داره جواب مثبت بده میریم دوباره میگن زمان می‌خوایم بعد دختره به داداشم میگه ازت خوشم اومده خیلی گیج شدیم هر دقیقه یک حرفی میزننن
این حتما مربوط به فرهنگ خانوادگیشونه ، واسه اشون سخته که ینفر دخترشونو با خاستگارش بیرون ببینه و بعدا اگه جوابشون مثبت نبود بگن حرف مردم پشت سرمونه.
به داداشت بگو تو این تایم رابطه احساسی باهاش نداشته باش و منطقی جلو برو تا بیشتر آشنا بشید ببینید چی میشه
