من موقع مدرسه عاشق سخنوری و مجری گری بودم .هر صبح یه میکروفن میگرفتم دستم و از عالم و آدم صحبت میکردم 🤣
جوریکه مدیر یه دیقه قبل از زنگ بزور بلندگو از دستم میگرفت که بابا بده دو کلوم مام صحبت کنیم
خلاصه یروز سر صف از مزایا شورا شدن کلی روضه خوندم و تاکید کردم همه راس فلان ساعت بیان سالن پشتی رای بدن😑خلاصه رای گیری شد و من اصلا کاندید نبودم
ولی وقتی زنگ آخر آرا رو اعلام کردن از صدوبیست نفر دانش آموز نود نفرشون به من رای داده بودن 🤣🤣🤣
خلاصه که بدون اینکه کاندید شم یا حتی تبلیغ کنم الکی الکی رییس،شورا شدم
این خاطره میره واسه سال ۹۲
کلاس سوم دبیرستان حضرت زینب😁