۱۲ ساله عروسی کردم یه بچه دارم .
هیچوقت برامون وقت نمیزاره همش سرکاره پولم نداره . نه تفریح میبره نه گردش . بردنی ام با اخلاق گندش از دماغمون میاره یا غر میزنه . یا حرف نمیزنه اخم تخم میکنه مثله برج زهرمار یا خواهرسلیطه اش از دماغمون میاره خلاصه همیشه یه راهی هست .....
تو خونه تنهایی مون مهربونه....
ولی بیرون رفتنی یه جووره دیگه است جلویه خوانواده اش تحقیرم میکنه جلویه خوانواده اش حمایتم نمیکنه هیچوقت .....
جلویه خوانواده ام خوردم میکنه
جوریه که میترسم باهاش جایی برم دوتایی ام بیرون میریم فقط به زنایه مردم چشم میدوزه
دلم باهاش صاف نیست ازش کینه دارم شرایط طلاقم اصلا ندارم
اینکه تو این شرایط بچه دوم نیارم کاره درستیه میخام بچه ام تک فرزند باشه ؟؟؟
هزار بارم باهاش حرف زدم تو این ۱۲ سال باز کاره خودشو میکنه