دیشب قرار شد بریماتاق فرار
با اسنپ خاستیم بریم چون گفتن با ماشین نیایید جا پارک نیس
منتظر اسنپ بودیم نامزدم ع لج من هی چشمک زد
کسی اون نزدیکیا نبودا ولی همیشه اینجورس میکنه لج من دراد
منم از لجش چشمک زدم
هیچی دیگه.. یه جوری قهر کرد تا رسیدیم اونجا رفتیم پیش رفیقش مچ شیم بریم داخل
من یهو شروع کرد رفتن به یه ور دیگه چون قهرش رو مخم بود،اونم اومد دنبالم رسیدیم به ته کوچه یه جای خیلی پرت و بود
اون گفت، من گفتم،گف اصلا نمیریم اتاق فرار لیاقت نداری و فلان..اسنپ میگیرمبرگرد
منم شروع کردم دوویدن ولی خب رسید بهم یکی زد زیر گوشم گف این مونده بود تو دلم
ریدم تو روزی ک باتو آشنا شدم و ..
اینا منم خودمو زدم به غش کردن برگشت گف فیلمته بابا اینا
بعد دیگ برگشتیم الانم قهره
منم بشدت حالم بده هی میخام یه بلایی سر خودم بیارم میگم ولش ارزش نداره
از ی طرفم خعلی دوسش دارم