2777
2789

 من که تو ۲۸ سالگی 

مادرش تو روضه دیدم پیغام فرستاد واسه خواستگاری 

بابام عاشق شهرت و پز و فخر فروشی به این و اون بود با کله قبول کرد داماد وضع خوب موجه سرشناس موقعیت و جایگاه عالی 

خودم گول قد و بالا و لفظ قلم حرف زدنشو خوردم +زن بابا داشتم خواستم از دست فضولیا و تیکه ها و رفتارای چندشش با بابام راحت بشم 

خلاصه دستی دستی خودمو بدبخت کردم الان زندگیم 💩

شما چطور ریدید به زندگیتون ؟ چی شد ؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792