2777
2789
عنوان

جدایی

71 بازدید | 8 پست

سلام خانوما میشه راهنماییم کنید

همسرم قبلا چن بار بهم خیانت کردو نتونستم حرفمو پیش بقیه ثابت کنم از طرفی هم فکر پدرومادرمو کردم بعد از اون نسبت به همسرم بدبین شدم و وقتی دعوامون میشه بهم میگه تو مریضی تو بدبینی برو خونه مادرت تو دعواهامون خیلی بهم گفته برو

همیشه بعد دعوا میره به پدر مادرش میگه و اوناهم رو من شمشیر میکشن ایندفعه گفتم اگه به خانوادت چیزی بگی من میرم

این شد که با یه بچه ۳سالم اومدم خونه مادرم 

خونه بابام راحت نیستم اما دلمم نمیخواد خودم برگردم چون همسرم تو این ۵روزی که اینجا ن زنگی زده ن اومده دنبالم 

اگه خودم برم حس اویزون بودن بهم دست میده حالا من چیکار کنم اونم با یه بچه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب معلومه میخوای برگردی جدای و طلاق خرید سومری نیست ک یروزا انجام بشه باید دلتو قرص کنی صبرتو زیاد

اره 

تو روز تولدم این اتفاق افتاد اصلا تولد من سالگرد ازدواجمون براش مهم نیست

من به تولد به سالگرد ازدواج خیلی اهمیت میدم اما اون هیچ ارزشی برای ادم قائل نیست

زنگش بزن الکی بگو بچه مریض اگه دلت میخواد بیا ببرش دکتر الکی بگو اسهال شده

۵ روزه یه چشمم اشکه یه چشمم خون

با مردی که تمام دعواشونو تمام حرفاشو میره به خانوادش میزنه و تو بیرون یکسره چشمش دنبال اینو اونو باید چیکار کرد؟اگه بچه نداشتم شاید راحتر کنارمیومدمو جدا میشدم ولی خب این بچه طفلک چه گناهی کرده

اگه نمیخای طلاق بگیری باید چشمتو رو همه اینا ببندی. کلروجودشو نادیده بگیری واسه خودت زندگی کنی

اون کارو که حتما میکنم دیگه ذره ای برام ارزش نداره 

ولی الان تا خودش نیاد نمیتونم برگردم اگه برگردم فک میکنه اویزونش شدم

حالا مشکل اینجاست اصن به خودشم نمیگیره انگار خیلی داره بهش خوش میگذره

مامانم وقتی شبا بچرو میبره میده بهش میاد میگه خیلی شنگوله ککشم نمیگزه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز