مادربزرگم اینا چند تا درخت بادام تکوندن اوردن خونشون مام اینجا مهمونیم بعد خاله بزرگم هی ب مامانم میگ دخترت مریم بادوما را پاک کرد؟بش بگو بیاد بشبنه کار کنه پاک کنع
بش هی کار بدع بزا کاری بشه (اخع مامانمم خیلی زرنگ نیس تو زندگی اینا ) حرصم میگیرع نمیدونم از سر دلسوزی میگ ک من زرنگ بشم یا الکی زر میزنع و دخالت میکنع؟ چی بگم بش اصن
ب خودم نگفتع ها هی پشت سرم ب مامانم میگ
مامانم اومد ب من گف