يه دختر دارم
در همون حال قبلي، فرقي نكرده
فقط هر روز ريخت نحسش رو مجبور نيستم ببينم
ببين گاهي كه حس ميكنم تنهام يا از آينده ميترسم يادم مياد كه با شوهرمم هميشه تنها بودم و از آينده ميترسيدم، با هم هيچ آينده اي نداشتيم
من اين سالها در جا زدم الان دوباره دوست دارم كارم رو بيشتر كنم براي زندگي خودم و دخترم برنامه ريزي كنم
اگر روي پاي خودت باشي واقعا كسيو لازم نداري، طلاقه، عمل قلب باز نيست كه بگيم يكي بايد باشه
يكي بوده توي زندگيت كه ديگه نيست
همين