به بهونه های مختلف بم بگه ترشیده
مثلا یه نمونه اش ماجرا زن داداشم بود خونه شون بودیم میخواستم برا بابام صبحانه درست کنم برقا رفته بود هر کاری میکردم اجاق با کبریت روشن نمیشد گویا یه قلقی داش
حالا مجبور شدم زن داداشم بیدار کنم ساعت ۱۱ بود بش میگم اجاق روشن نمیشه برگشته میگه همونجا یه کاریش کن دوباره خوابید حالا من ناراحت شدم خب بابام قند داره باید صبحانش حاضر باشه زود اونوقت اون اونجوری گفت اعصابم خراب شد
حالا دختر خالم پرسید چته امروز عصبی میگم هچی زن داداشم اینجوری کرد ناراحت شدم میگه اون هر چی باشه از تو بهتره ک داداشتو تور کرد و شوهر داره تو عرضه نداری😏
خب این حرفش چ ربطی داشت؟
واقعا که
خودش رفته نامزد اون پسرخالم شده سوسابقه داره الافه🙂بع هعی ب من هیت میده