خونه عمومیم من عاشق شکلاتو اینام خودم دوتا برداشتم بعد سومیو میخاستم روم نمیشد بردارم 🤣خلاصه مامانم گفت شکلات میخای گفتم اره دیدم داداشم از رو دست مامتنم قاپید گفتم بیخیال نمیخام دیدم دختر عموم یکی بم داد برداشتم تو دستم بود بعد مامانم دوباره یکی بم داد باز داداش احمقم قاپیدش ولی مامتنم گفت این مال خاهرته نخورش دادش دستم یهو بابام گفت این خودش یکی دارهههه نمیهاد داداشمم مث احمثا افتاد بمن ک بدششش مال منه بدششش😑منم ک زورم داشت ندادمش بعد دیدم کل جمع داره نگای ما میکنه
بابام ازونور میگفت این مال داداشته داداشمم ازونور میگفت بدش ابرومو بزدن😂💔جالبه ک میگفتن حق با داداشته دادااشم از اول تا اونلحظه کلییی شکلات خورده بود😂😂 کلا درسته بچست ولی زور گفت رو مخم بود 🙂ابرومم برد کلا هم بابام هم داداشم بلای جونمن😮💨 تو مهمونیا چششون ب سهم منه😂💔
