پیش اومده جلوی جمع یچیزی بهتون بگن قلبتون یجوری بشکنه دردش رو تا پوست استخوان حس کنین :)
تعریف کنید
همسرم نیس رل بود جدا شدیم
با خواهرش پسرداییاش و رفیق خواهرش اینا رفتیم جشن یه جشن عمومی
من شالم افتادع بود
پیش همه گفت بی صاحابتو بزار تو
همسرم حرفی نمیزنه. فقط با رفتاراش اینکارم میکنه.
نمونش تو مراسم ختم مادربزرگش.
بعد مراسم میخواستن برن مزار.
من تازه عقد کرده بودم. همراه مادرم مهمونشون بودیم.
همسر خود من بقیه رو سوار ماشین کرد برد.
نگفت همسرم مهمون ماست و مونده اینجا.
با مادرم تنها رفتیم مزار.
ماشالله خانواده همسرم همیشه طلبکار، اصلا براشون همچین موردایی مهم نیست.
بابام زیادی زر میزنه بی شرف
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز