پسری ک حرف میزنیم چن روزه قرار شده بود اولا ک یازدهم بیاد شهرمون چون سیزدهم ینی امروز عروسی دوستش بود و قرار بود از شهر ما بره شهر دوستش عروسیش اون گذشت و یازدهم نیومد تا امروز که امروز اومده بود شهرمون من دیروز چن بارم بهش گفتم فردا چساعتی حرکت میکنی میخواستم بدونم کب خودم برسم و خریدامو انجام بدم و اماده باشم همش گفباشه خبرت میکنم و اهمیت نمیداد و اصنبحثی نمیکرد انگار ذوقی نداشت چیزی نمیگف ک باهم حرفمون شد دیگه تا امروز ظهر هیچحرفی نزدیم کگفتم دیگ امروز گفهستی بیای ببینمت منم واقعا امروز از صب یجا دیگه بودیم ب خونمون خیلی دور بود الان تازه داریم برمیگردیم گفتم نه فردام یجا دیگه مهمونیم تا شنبه بمونی شنبه میتونم بیام گفنه دوروز انتظار داری بمونم؟ گفتم انتظاریندارم ولی اگه احترامی قائل بودی برام یا دوس داشتنی وسط بود میموندی چون من الان عمدا نیست ک نیومدم گیرم واقعا کگف باشه انشالله سری های بعد😐منم دیگه چبزی نگفتم جوابشو ندادم واقعا باید چیکار کرد اصن
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.