من الان چهار ساله با یکی بودم خیلی دوسش دارم از فشار خانواده ام و سختگیریهاشون نتونستم دیگ ب طرف هی فشار میاوردم هی ازش میخواستم بیاد خواستگاری خیلی اذیتش کردم و اونم شرایطشو نداشت بعد ی شب سر ی بی چیز با هم خراب کردیم ولی من خیلی دوسش دارم اونم دوسم داره نمیتونم فراموشش کنم بین ی دو راهی گیر کردم نمیدونم چکار کنم اگ برگردم پیشش میترسم یکی بفهمه شر بشه یا خانواده ام بفهممن نمیدونم دارم دیوونه میشمم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
مشاوره باید بگیرید. ولی بهتون بگم اگر امکان ازدواج دارید و ایشون شرایطش از نظر مالی و اجتماعی خوبه ازدواج کنید. خانواده را ببرید پیش مشاور را راضیشون کنه.
چند سالتونه؟ چرا شرایط ندارین؟؛ از احساسش مطمئنی؟! با صبر کردن مشکلاتتون حل میشه؟ خانوادههاتون اجا ...
من ۱۸ خودش ۲۳ اره از احساسش ک دوست داشتنش نسبت ب خودم مطمئنم چی بت بگم با این خانواده ای ک دارم محاله بخدا با اینکه سنی ندارم ولی موهای سرم سفید شدننن ازشون قضاوت میکنن فوحش های بد میزنن ا همه جا محدودم کردن اره من میدونم حسرتش تا آخر میمونه
هعیی شما خانواده ای منو نمیشناسید نمیدونید طرز فکرشون در چ حدیهه
پس باید بجنگید برای آینده تون . تکلیف خودتون را مشخصی کنید تصمیم بگیرید اقدام کنید. اتفاقا خانواده هایی بد باعث میشن اگر فرد مناسبی گیرتون بیاد خوش بخت بشید. چون نمی تونن تو زندگیتان دخالت موثر کنند.