خانوما بدون اینکه بگه مادر شوهرم شمام بیاین رفتن مسافرت صبح من برا تولد شوهرم بهشون خبر دادم که بیان بعد نگفته تو راهیم داریم میریم شمال با برادر شوهرم و خواهر شوهرم ساعتای 2شوهرم اومده میگه جمع کن بریم شمال 😳گفتم خیر باشه یهو وسط کار و گرفتاریم گفت مامانم گفته شمام بیاین 😐ما تقریبا رسیدیم نصفه راه
منم گفتم اگر دوست داری تو برو عزیزم یک تعاریف کردنت من کار دارم گفت باشه گرفت خوابید پر باده پر پر 🤣🤣