سلام خانوما این اتفاقی که افتاده واقعی من و همسرم از اون خونه فرار کردیم. یه خواهرشوهر عوضی دارم ده سال عروسشونم سایه من رو با تیر میزنن انقدر که بدشون از من میاد چرا چون با هیچ کدوم از عروساشون نساختن . یکیشون طلاق گرفت و دومین عروسشون هم که فامیل خودشون بود اونم طلاق من عروس کوچیکه بدبخت موندم گفتم طلاق نگیرم آبروم نره . کلا قطع ارتباط کردیم با خانواده همسرم انقدر که بحث و دعوا مینداختن بینمون. خلاصه این خواهر شوهر عوضیم سر کله اش پیدا شد که من اشتباه کردم منم باردار بودم پا به ماه میومد برام غذا با خودش درست کرده بود و میاورد