دیشب خیلی تو خواب ترسیدم
خواب دیدم رفتیم ی امامزاده شبانه
که کنارمون ی اتاقک هستش که ی زنه داره فریاد میزنه و ۸ تا بچه کنارشن و شیشه ها همه خونی ان و داره خودکشی میکنه و اون بچه ها گریه میکنن و همه اینا بی صدا بودد
خیلیییی ترسیدم
و انگار اصن از وجود ما با خبر نبودن
من از ترس ریدم به خودم
به خدا دیگه شبا نمیتونم بخابم.. دیشب بعد عمری یکم خوابیده بودم
و اینکه خوابم نتیجه ذهنمه🤝
و از چت جی پی تی ام پرسیدم نوتعبیر بود
خیلییی ترسناکن