دیروز کلی زوج جوان مذهبی دیدم 😍😭

غروب_غم_انگیز

مدیر استارتر

عضویت: 1404/03/27

تعداد پست: 128

دیروز توجمکران کلی زوج جوان مذهبی دیدم خیلی دلم خواست 🤤

دست همو گرفته بودن راه میرفتن😂😁😭

دیروز

13:33

4 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

shahmahi16

عضویت: 1401/10/30

تعداد پست: 704

خب خدا به زندگی شون برکت بده خوشبخت بشن

ز دیار ایران باستان خاندان پر شکوه هخامنشیان اصالت ستودنی بختیاری فرزند زاگرس ریشه دار در دل خاک بِرنُو به دست شیدا و دیوانه فوتبال طرفدار سه آتیشه استقلال 💙🏆💙🏆💙🏆💙 استقلال یعنی شکوه و عظمت ایران آسیا

1404/06/12

13:33

1 نفر لایک کرده اند ...

mehrdad2344

عضویت: 1404/03/06

تعداد پست: 1007

همه قیافه ها معمولی

1404/06/12

13:33

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان نفیسه

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خانوم_مربی_تعلیقی

عضویت: 1403/08/25

تعداد پست: 6914

ای خواهر منم هشت سال پیش تو حرم دست شوهرمو گرفته بودم راه میرفتیم با چادر سفید

الان....

تا وختی که نشه از پشت گوشی زد تو دهن کسی به نظرم علم پیشرفت نکرده

1404/06/12

13:34

0 نفر لایک کرده اند ...

silvermoon06

عضویت: 1403/10/01

تعداد پست: 1811

زندگی زوج های مذهبی خیلی بادوام تره نسبت به امروزی ها چون تعهد واقعی دارن به هم

1404/06/12

13:34

1 نفر لایک کرده اند ...

viara

عضویت: 1403/05/21

تعداد پست: 10400

خیلی با نمکن🫠

به قولِ آنا آخماتووا:عاقبت‌ همه ی ما،زیر این خاک آرام خواهیم گرفت. ما که روی آن دمی به یکدیگر‌مجال آرامش ندادیم :)🩶" نام کاربری من(ویارا) از یک واژه در زبان لری گرفته شده به معنای "به یاد مانده" 🌱

1404/06/12

13:35

0 نفر لایک کرده اند ...

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 6741

خدا قسمت همه کنه

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1404/06/12

13:37

0 نفر لایک کرده اند ...