اخه یاد خواهر شوهرم افتادم
اونم با همه قطع رابطس کسی مشکلی نداره باهاش خودش خوشش نمیاد کلا میگه نیاین خونم نمیاد خونمون دوست نداره رفت و آمد کنبم حتی کاری کرده دیگه خونه مادرشوهرم نریم و مادرشوهر و اون یکی خواهرشوهرم دورادور احوال میپرسیم و در ارتباطیم چون اگر بریم دعوا راه میندازه با بهونه و غیر مستقیم
پولداره زیاد فکر میکنه چشمش میزنن همه
میگه مادرم هست کاری کسی ندارم
به آقام میگم این پس فردا بچهاش بزرگ شدن مادرم دیگه نبود میخواد چیکار کنه باهمه قطع رابطس