بودن در یک رابطه همیشه یعنی همراه داشتن نیست.
گاهی کسی کنار ما هست، اما نه در دل ما و نه در مسیر ما، وقتی پدر از نقش حمایتی و عاطفی خود کنار میکشد، تمام بار تربیت، و مدیریت ، و تامین نیازهای روانی فرزندان یک تنه روی دوش مادران میافتد این تنهایی هیجانی به مرور حتی از تنهایی دوران مجردی فرسایشی و خسته کنندهتر است
از نگاه روانشناسی: نبود باید عاطفی در زندگی میتواند باعث فرسودگی هیجانی و استرس مزمن و افت کیفیت زندگی خانوادگی شود این فشارو نه تنها سلامت روان مادر را تهدید میکند بلکه احساس امنیت عاطفی فرزندان را هم تحت تاثیر قرار میدهد
سقف مشترک یا قلب مشترک؟ گاهی فقط در یک سقف مشترکیم
نکرد و نه در بار زندگی مشترکیم همراه واقع یعنی تقسیم مسئولیتها
و شنیده شدن و حضور موثر در لحظههای سخت رابطهای که یک طرفه باشد دیر یا زود فرسایش میرسد