زنداییم و دخترش خیلی خیلی الکی اومدن خونه مادر بزرگم جلو همه جلو درو همسایه هرچی از گذشتم میدونستن علاوه بر کلی تهمت و حرفای خیلی بد گفتن با دادو بیداد (حتی خودمم اونجا نبودم) همون شب خاله هام اومدن خونمون بعد این دعواها(خاله هامم ریدن ب اونا البته) جریانو واسم تعریف کردن خیلی گریه کردم خیلی حالم بد شد وقتی حرفاشونو میگفتن واسه همین منم هرچی میدونستم ازشون گفتم چون خیلییییی بهم فشار اومده بود یه تهمتایی یه حرفایی زده بودن ک قلبم تیکه شده بدون هیچ دلیلی چون فقط پسرخالم منو خواسته و دخترداییمو نخواسته کاش سکوت میکردم چیزی نمیگفتم🥲البته من فقط به خالم گفتم اونا جلو پسرخاله هام شوهر خاله هام و همسایه و....جیغ میکشیدن
امضا بلد نبودم اثر انگشت زدم🙄😒دستم به دامنت لایک نکن لااایک نکنننننننن😡کاربری دست ۳ نفره تاپیکارو دیدین تعجب نکنید☺😂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.