من واقعا آدم بدی شدم
شوهرم واقعا مظلوم داره واقع میشه و گناه داره
باردارم خیلی استرسی و وسواسی شدم مدام دارم گیر میدم و استرس دارم و بداخلاقم
شوهرم بدبخت جدیدا خیلی کوتاه میاد
تموم کارهای خونه رو اون میکنه ، ظرف میشوره جارو میکشه تی میکشه غذا درست میکنه
ولی من تهش بداخلاقم باهاش
چون از درون ذهنم خیلی درگیر میشه و اضطراب میگیرم
سرما خورده بود ازش وا گرفتم ی کم تب کردم
یعنی دماسنج نیم درجه تب نشون میده ولی اون دست میذاشت میگفت بخدا تب نداری حساسی
به زور از سرکار کشوندمش خونه رفتیم دکتر ، دکتر گفت اگر خواستی استامینفون بخور
بعد ماما میگفت بخور حتما
من همش استرس تب دارم دو تا استامینوفن خوردم سه چهار روزه نیم درجه تب م میاد و میره هی استرس میگیرم همش بداخلاقی میکنم
این ی نمونه ست همش وسواس تمیزی پاکی و اینا دارم
باز امروز تکرر ادرار داشتم به زور بردمش آزمایشگاه ازمایش بدم عفونت نداشته باشم
به همه چیز دارم گیر میدم 🥲 بچه ها خیلی ترسو شدم ، هم خودم عذاب میکشم هم بقیه رو عذاب میدم
کاش یکی دو دقیقه آرومم میکرد 🥲🥲🥲🥲