بچها ما هرروز داریم همو میبینیم و من اینو خوشم نمیاد
توی مرحله اشنایی هستم امروز صبح بهش گفتم کار دارم و نمیام
حالا الان زنگ زده میگه بیا بریم در حد یک ساعت همو ببینیم دلم برات تنگ شده منم بهانه اوردم گفتم کار دارم
دوباره زنگ زد گفت ای بابا من برات سوپرایز دارم بیا دیگه بیا بعد یک ساعت برو
منم گفتم ببینم چی میشه برم یا نرم؟
مگه میشه هرروز بیاد منو ببینه متاسفانه راهشو یاد گرفته زنگ میزنه به بابام من نمیخوام خیلی اتیشی برخورد کنیم ک یهویی ام خاموش بشیم
ولی اون خیلی ذوق داره
ممکنه واقعا سوپرایز باشه ممکنه هم اینجوری بگه ک منو بکشونه بیرون از خونه
باید با این بشر چیکار کنم برم یا نرم