پارت 1⃣
"تو فکرات نیستی!"
اکثرِ افکار روزانه ما منفی، و تکراری هستن.
و ما ناظر افکارمون هستیم
اما درطول زمان، انقدر با فکرامون یکی میشیم که انگار صدای توی سرمون، خود واقعی ماست درحالی که در واقعیت اینطور نیست.
"چه زمانی یک فکر منفی میتونه کل روزمون رو خراب کنه؟"
وقتی که اون فکر رو به هویت خودمون نسبت بدیم.
توی روانشناسی، پدیده ای هست به نام "آمیختگی شناختی": پیوستگی یا آمیختگی فرد با افکار و عقاید خود.
در این حالت شما انقدر با افکارتون یکی میشید، که دیگه نمیتونید تشخیص بدید اون صرفا فکرتون هست یا خودِ واقعیتون.
"چه زمانی ما تا این حد افکارمون رو جدی میگیریم؟"
زمانی که یک فکر انقدر برای ما تکرار بشه که توی ذهن موندگار بشه.