2777
2789

تو دوران آشنایی و خرید های عقد یا عروسی هیچی حس نکردین؟ 

یعنی تو اون برهه قبل از عروسی هیچی مشخص نبود؟

اگر حس کردین میشه بگید چکار کردن مثلا؟

من الان نامزدم میخوایم عقد کنیم 

کاملا دخالتهای خانوادش رو حس میکنم 

خودش میگه که هر کاری دوس داری یکن ولی فرقه آدم با میل،ی کاری کنه یا با اکراه


همچنان اُمید سرمایه حیات ماست 🌱

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

جاری هام تو خرید عروسی هر چی واسه من خریدن دماغ شون باد کرد.

توقع داشتن یبار دیگه واسه اینا خرید کنن.

اخرسرم خریدن. آرایشگاه شون با من عروس یجا بود.لباس شون از منه عروس گرون تر بود.و....

ولی خب این چیزا به من مربوط نبود بین خودشون بود ولی با من سرد بودن .

من احمقم انقد تو ذوق عروسی و عشق و عاشقی بودم چشامو رو همه چی بستم و الان بعد ۳ سال زجر کشیدن و گریه و سقط بچم که ناشی از استرس بود باهاشون کات کردم 

من الان نامزدم میخوایم عقد کنیم کاملا دخالتهای خانوادش رو حس میکنم خودش میگه که هر کاری دوس داری یکن ...

اگر همسرت ازالان به حرف خانوده اش هست کات کن 

باورکن مردی که از خودش اراده نداره یا نظربقیه براش خیلی مهمه به یک ارزن نمی ارزه

علی عرفان اسم خودم نیست ومن خانمم🥶

جاری هام تو خرید عروسی هر چی واسه من خریدن دماغ شون باد کرد.توقع داشتن یبار دیگه واسه اینا خرید کنن. ...

فقط با جاری ها مسئله داشتی؟ 

خب قژع ارتباط میکردی باهاشون، شدنی نبود؟ 

اخه به نطرم اصل خانواده خود طرفه مثل مادر و خواهر 

شوهرت نباید بزاره ،شوهر من همون اول گفت دوتایی بریم خرید چون هم من میتونستم گرون ترین وزیباترین وسای ...

من تا الان مسئله ای نداشتم، اما هنوز نگران این قضیه ام میگم ساید بعدنا خواهم داشت ولی الان مشمص نمیشه 

چرا جابجا نشدید؟


خونه پدرشوهرم بود خواهر با کدوم پول جابجا می‌شدیم.

ولی انقد بهم فشار آوردن که هر چی داشتم و نداشتم فروختم اومدم اجاره نشینی. اونم با هزارتا حرف و توهین .

کارایی با من کردن که به هر کی بگم شاخ درمیاره.

متاسفانه شوهرمم با اینکه طرف من بود همیشه ولی هیچ وقت جلوی خونوادش واینساد.و من به قولی جونمو برداشتم و فرار کردم 

البته اینم بگم که تو نامزدی اخلاق خیییلی خوبی داشتم باهام که من راضی شدم تو این دوره زمونه همسایه خونواده شوهر بشم.

بعدا فهمیدم همش نقشه بود که مارو بکشونن اونجا و عقده هاشونو خالی کنن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792