من کلا هرچی خاطره دارم از مدرسس.
کلاس سوم بودیم.مدرسه تموم شده بود بعد معلم علوممون ازمون یه امتحان سختی گرفته بود دوصفحه بود امتحانش(یزید خالص) بعد این داشت با عجله راه میرفت برسه به اتوبوس یه موتوری از بغلش رد شد این برگه های امتخانو از کیفش قاپید پخش کرد رو هوا.از قضا بارونم اومده بود قشنگ برگه ها به چوخ رف😂😂ینی هنو قیافه اون معلمو یادم میاد از خنده دلم درد میگیره