2777
2789

شوهرم به هیچ وجه نمیذاره برم سرکار بااینکه با توجه به رشتم موقعیتشو دارم

اما یا باید زندگیمو انتخاب کنم یا کارو

نمیدونم چیکار کنم حالم خوب باشه

چقدر تو خونه بشور و بساب ...

چیکار کنم؟ دلم یه هدف میخواد

نگید باشگاه، قبلا رفتم اصلا دوس ندارم

یه راهی میخوام برام باز شه خودمم نمیدونم چمه

چه بد

من شاعرم ؛ ملقب به نامیرا🩵 اشعار عاشقانه میگم بدون اینکه طعم عشق رو چشیده باشم ؛ دوستدار ادبیات پارسی☘️ پایه ی بحث های فلسفی و ادبی👌با اعتقادات متفاوت و اندکی سنت شکن💥 اگه ساز سنتی میزنید من قطعا طرفدارتونم🪕 در حد تجربیات و دانشم سعی میکنم مفید واقع بشم🫂                                                                                                                    آتشی باشیم برای ققنوس روحمان ؛ این خاکستر را                                     ‹ققنوسی› دیگر در راه است...✨

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

فایل صوتی گوش میکنم، حسین عرب زاده، مزدافر مومنی، دکترهلاکویی 

یه خانم باید اگاهی زیادی داشته باشه

و اگه میخوای درامد داشته باشی برای شغل های انلاین اموزش ببین

درامد خوبی میتونی داشته باشی

اگه چیزی رو تغییر ندی  یعنی دوباره انتخابش کردی . . . . . . . .   you can trust me , I'm a good Witch 

من دختر خونه ام

ولی الان ک تابستونه زبان میخونم، قلاب بافی یاد میگیرم، تمرین شیرینی پزی میکنم، اون اوایل تابستون کلاس شنا هم میرفتم

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
عزیزم خب دلت نمیگیره تو خونه؟ من شهر غریبم هستم مصیبته

منم شهرغریبم عزیزم،میدونید من ودخترم باهم پارک یاخریدو...هم میریم اما خب اکثرا خونه ایم چون گرمه هوا،ولی خب سعی میکنیم سرگرم باشیم باهم

بالاخره منم مامان شدم.روز11اردیبهشت 1398 دخترکوچولوی من ساعت16و35 دقیقه به دنیا اومد😍😍😍
عزیزم خب دلت نمیگیره تو خونه؟ من شهر غریبم هستم مصیبته

منم شهر غریبم ولی برا خودم برنامه میچینم و لذت میبرم

چیه ادم همه ش با خانواده باشه و حرفای تکراری و بیهوده

ببین دوس داری ۵ سال دیگه کجا باشی و براش برنامه بریز

اتفاقا ما که خانه دار هستیم فرصت خوبی برای یادگیری داریم

اگه چیزی رو تغییر ندی  یعنی دوباره انتخابش کردی . . . . . . . .   you can trust me , I'm a good Witch 

بیرون کلاس آموزشی نمی تونی بری؟ این که شغل نیست. فکر کنم شوهرت راحت‌تر قبول کنه. 

ولی هنر، باغچه ی خونگی، حیوانات، خوندن کتاب، آشپزی چیزای جدید، یاد گرفتن یه چیزی از یوتیوب، با این چیزا می تونی سرگرم شی. 

کاربری دست ۷ نفره. ❕

متأسفانه هیچ کار هنری ای علاقه ندارممغزم فقط دنبال مهندسی و ریاضیاتتنها راهم کار بیرونه که نمیذارهوا ...

خب چرا شرط ضمن عقدت نذاشتی شاغل بودن و؟دیگه یا باید دلشو بدست بیاری یا ی جور دیگه سرتو گرم کنی

تو چه قشنگی😍...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز