سلام
من امسال آزمون آموزش پرورش شرکت کردم
شوهرم اولش قبول کرد اما انقدر بی انگیزم میکرد میگفت مگه نیاز داری؟ بیخود داری میخونی و ...، داغون بودم ولی همه ی تلاشمو کردم
آخرشم با یه نمره ی نزدیک قبول نشدم
کلا مخالف کار کردنمه، دوس داره فقط بشینم تو خونه ولی بخدا من روانی شدم شهر غریب با یه بچه ۳ ساله صبح تا شب تنهام افسرده م
همه ی امیدم به تدریس بود
زنگ زدم مدرسه غیرانتفاعی صحبت کردم گفتن بیا حضوری، احتمال داره جذبت کنیم
فردا قرار بود برم، حالا امشب شوهرم میگه اگه رفتی دیگه رو زندگیمون حساب نکن و راهمون جدا میشه و ...
خیلی درمونده م خانما
دلم یه هیجان میخواد
حال و حوصله ی باشگاه و ... هم ندارم
اونقدری هم پولدار نیستیم که هرچی میخوام بخرم و هرجا میخوام بچرخم
گفتم یه حقوق داشته باشم سرمم گرم باشه
چیکار کنم؟
شوهرم آدم خوبیه ولی زندگیم یکنواخته حالم بده