تولد بچمه
قرار بود هرکس یچیزی بخره
مامانم اینا یه مبلغی زدن کارتم خودمون بخریمش
شوهرم عین ندید بدیدا رفتار میکنه همین که فهمید گفت بریم بخریم یچیزی هروقت گفتم هنوز نه فکر کنیم بحث میکرد باصدای بلند دیگه هیچی نگفتم بزور بردم اسباب بازی فروشی یه اسباب بازی گنده برداشت
هرچقدرم میگفتم میشکنه هنوز براش زوده باهاش بازی کنه نمیفهمه انگار نه انگار
وقتی آوردیمش بچه میخواست خودش باهاش بازی کنه چون نزاشتیم کل شبو گریه کرد
حالم بهم میخوره از تولد واین چیزا از نفهمی شوهرم نمیدونم چیکار کنم پس بدم یا چی