یعنی هر وقت رفتیم بیرون باهم همیشه دعوا راه انداخته ،از مسافرت متنفرم به خاطر این، با کوچکترین حرفی از کوره در می ره ،از دست این مردک بچم استرسی شده ومنم همش سر بچم خالی می کنم، امشب رفتیم بیرون خرید ، رفتیم چند جا قیمت کنیم،کیف رو جایی پرسیدیم ۲۸۰۰ ،همسرم گفت جای دیگه همین رو پرسیدیم ۱ تومن ارزونتر،من فکر کردم می گه جای دیگه پرسیدیم ۱ تومان، اومدیم بیرون من با لحن آروم گفتم یه چیز نگو مردم بهمون بخندن ،اون کیف مشخص بود از ۱ تومان ارزشش بیشتره ، اینو که گفتم شروع کرد زر زدن و دعوا کردن با من که من گفتم جای دیگه یه تومن ارزونتره و...منم معذرت خواهی کردم که حواسم نبود و فکر کردم اینطوری گفتم و....ول نکرده و هی دعوا ...همیشه برام خاطره بد می ذاره ، من از این ناراحت روز خرید مدرسه دخترم بازم هردومون رو خون به جیگر کرد ...اصلا من یه حرفی زدم چرا ول کن نیست ،با دخترم رفتیم داخل پاساژ پیام دادم بهش یا می ریم مشاوره یا باید جداشیم ، بعدش اومد تو ...نفرت انگیز عقده ای
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
شوهر منم همین جوره من خرید نمیرم باهاش برمم نظر نمیپرسم یا میرم میگردم نشون میکنم باهاش میرم میخرم تو خونه سر به سرش نمیزارم اکثر وقتا ساکتم ماهم همش دعوا داشتیم از وقتی اینکارا میکنم آرامش خودم بچه هام بیشتر شده
آخه من تنهام، همش احساس تنهایی می کنم ، اینم که آدم نیست ، حرف نزنم باهاش بهتره
میدونم چی میگی منم تنهام شهر غریبم ولی چیکار کنم ساکت موندم از جنگ دعوا بهتره خودمو سرگرم میکنم کتاب میخونم با دخترم کیک میپزم لیف میبافم باهم میرم پارک میگردیم غذا که نا حالا درست نکردم درست میکنم دوروز دنیا واسه چی زهرمار خودم و بچه هام کنم بخاطر یه بی لیاقت