خیلی زود این روزات میگذره.
من گاهی خیلی اذیت میشدم 14 معصوم رو صدا میزدم واقعا دلم اروم میشد.
توماه رمضون بود و ویار شدیدم، میزدم جزخوانی تو حرم امام رضا. اونم ارامش میداد بهم.
ذکر شمار دستم میگرفتم و صلوات میفرستادم.
افطار میرفتیم خونه مامانم. من که روزه نبودم. همسرم میگرفت.
مامانم بخاطر من سحری رو صبح میذاشت، که بوش تاغروب از خونه بره.
یک شب برنجش مونده بود، بعد افطار گذاشت حالم واقعا بد شد. 😭😭😭😭گفتم به همسرم پاشو بریم بیرون، تابرنج اماده بشه و بیاییم ببریم.
ولی گذشت و خداروشکر به خیر گذشت.
فقط به خودت گشنگی نده. و بگو برات غذا بیارن.
آش، ابگوشت، حلیم، کله پاچه، غذا پلویی، خورشتی، نونی، ساندویچی هرچی دلت کشید بگو برات بیارن. 🌹