2777
2789
عنوان

توهم برادرای عروس😅

185 بازدید | 8 پست

عروس خودم بودم

۳۱ سالم بود و دریغ از حتی یک خواستگار مناسب. خودم چهره و هیکل متناسبی داشتم از نظر تحصیلات و شغل هم خوب بودم. اون موقع دانشجوی دکترای مهندسی بودم و توی یکی از زیرمجموعه های وزارت نیرو کار می کردم. ولی متاسفانه بابام عادت های خیلی زشتی داشت و توی روستامون به چیزای بدی مشهور بود. دقیقا یعنی اینکه برای خانم های محل مزاحمت ایجاد می کرد. متلک می گفت، لمس می کرد و ...

همین بود که کسی دوست نداشت با ما وصلت کنه

نهایتا با شوهرم که همکارم بود و از شهر دیگه ای بود آشنا شدم. اون هیچ خبری از ما نداشت و شکر خدا توی تحقیقات هم کسی چیزی بهش نگفت.

حالا برادرام سفت و سخت وایساده بودن می گفتن ردش کن چون از نظر تحصیلات ازتو پایین تره 😂🤦‍♀️ و واقعا الان به شوهرم محل نمیدن چون میگن در شان ما نیست. حتی گفتن تو با این ازدواجت آبروی ما رو بردی!

تحصیلات خودشون هم آنچنانی نیست! شغل درست حسابی هم ندارن. یعنی شغلشون آزاده. تحصیلاتشونم در حد کارشناسی از دانشگاه آزاد و پیام نور. خیلی معمولی هستن خلاصه‌.

شما جای من بودین چطور برخورد می کردین؟


کیسیا یک زن قهرمان ایرانی بود که در هنگام حمله اعراب مسلمان، در مقابل متجاوزین به میهن جانانه ایستادگی کرد در حالیکه تمام سپاهیانش زنان و کودکان و سالمندان بودن ... در موردش بخونید ❤❤❤

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

با یه بیلاخ ازشون پذیرایی میکردم

پول دربیارین برا پشتتون دیوار بخرید..ن ترکم ن کردم ن لرم ن عربم ن مازندرانیم ن..من ایرانیم🇮🇷امیدوارم با پاسخ ندادن ب ریپ هات خودت متوجه ی گوهی ک خوردی بشی🙏🏿

با داداشت بشین صحبت کن ازین که از رفتاراشون ناراحتی اگر متوجه نشدن رفت و آمدتو کمتر کن یا اصلا رفت و امد نکن

اگرم نمیتونی ازشون دل بکنی که یه گوشتو در کن یه گوشتم دروازه.

مسیرم رو ازشون جدا میکردم 

اجازه نمی‌دادم همسرم از جزئیات زندگیم خبر دار بشه 

درمورد احساس برادرام هرگزززززز با همسرم صحبت نمیکردم 

اگر مجبور به رفت و آمد بودم یه جایگاه ویژه ای تو خانوادم برای همسرم ایجاد میکردم


اسمم نظر همسرمه

ببخشید ولی واقعیتش رو بگم ازدواج میکردم میرفتم ازشون دور میشدم تا وقتی خواستگارت از این چیزهایی که میگی خبرنداره براش احترام داری وگرنه بعدا بفهمه ببخشید شاید توی موقعیتهای بهت طعنه بزنه حتی اگر ایشون هم نگه بالاخره حسود هست به گوش خانواده اش میرسونه اون موقع چی 

بهتره به نظر من ازدواج کنی کلا فرار کنی بری یه جا که دستشون بهت نرسه یعنی ادرس خونه تون خم ندونن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792