خوشبحال اینایی که عاشق شوهر هاشون هستن

از سمت من نه 

اونم قبل از من عاشق یه دختر دیگه بوده نشد کارش مدتی بعد اومد خواستگاری من فکر نمیکنم اون زیاد عاشق من بود اگرم بود کم بود

اون زمان شوهرم ۲۵ سالش بود تو اوج جوانی و نیاز به همسر داشت خیلی هم هات بود ببخشید ..فکر میکنم از این نظر فقط با من ازدواج کرد .خیلی بهم قبل عقد ابراز علاقه میکرد اما تا عقد کردیم همچین نابود شد..با گذر زمان بدتر شد

اون راضی ب طلاق نمیشه میگم وقتی علاقه ای بمن نداری فقط داری منو زجر میدی هرروز قهری هرروز دعوام می‌کنی خب طلاق بده تموم بشه این مسخره بازی میگه تو کمبود محبت داری که اینارو میگی یعنی و این حرف ها

دیگه نمیتونم وقتی که عقد کردم انقد بخاطر خانوادش کتک خوردم و دعوا کردیم و تحقیر شدم و خانوادم و کوچک کرد هزارتا عیب از من و خانوادم گرفت و جلو خودم به دخترها تو خیابون ابراز علاقه میکرد و از اونا تعریف میکرد منو تحقیر همون موقع ازش متنفر شدم اما باهاش ادامه دادم گفتم شاید درست بشه شاید آدم بشه اما نشده هرروز بدون دلیل قهره باورت میشه بدون دلیل قهر قهر قهر.. یک چندروز که بگذره رابطه بخواد آشتی می‌کنه دوباره چندروز بعد قهر شدید ...من الان مریضم سرما خوردم حالم بده چندروز بامن قهره حتی وقتی هم که مریضم باهام قهر می‌کنه اصلا محبت و اینا که صفر بهش میگم یا خودتو درست کن بریم مشاور یا طلاق میگه تو زیر سرت بلند شده که میگی طلاق تو کمبود محبت داری از بچگیت تا حالا حتما

من که بخاطر شرایط فوق العاده بدی که داشتم مجبور شدم اون خیلی ابراز علاقه میکرد خیلی شدید کنم گفتم عقد میکنم خوشبخت میشم دوستم داره راحت میشم از اون زندگی اما تا جواب مثبت دادم همچین خیلی تعقیر کرد