2777
2789
عنوان

شوهرم حرفای خصوصیمو بین همه گف

400 بازدید | 10 پست

خیلی بهش خوبی کردم خیلی کم توقع بساز بودم

پیش خاهرش جاری و مادر من ک دعوامون شده بود اونا برا پادرمیونی امده بودن گف زنم ب من محبت نمیکنه ۸ساله از وقتی سرکارمیام خسته نباشید بهم نگفته زنم غذارو حروم میکنه میریزه اشقال (باورتون میشه همشون دروغ بودن...چون از سر کارمیاد میرم دم در خسته نباشی گاهی بغل)

میگه زنم افسردس ... اینجوری میخابه اونجوری میکنه....

خیلی ناراحتم یسال میگذره و بخاطر بچم برگشتم چون خانواده حمایت گر نداشتم اما پیش خاهرشوهر جاری ابرو برام نزاشت😓


یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

میخواد خودشو لوس کنه جلوی خانواده ش که مقصر جلوه نده نه تنها خانواده ش شاید خانواده خودتم بود میخواست حمایتارو بگیره برای خودش همینارو به اونا هم میگفت .هیچ وقت نزارین  دعواهاتونو دو خانواده بفهمن .حتی همسایه هم با دعواهای شما پرو شد دمشو بچینین 

حالاکه برگشتی خودت ومحکم وقوی کن 

دیدی که راه وجای برگشت نداری 

برنامه ریزی کن مثله یه شطرنج بازبرای حرکت بعدیت برنامه بریز 

مثلا بگومن تانه سالگی بچم تحمل میکنم که تاهمیشه براخودم باشه اگه جداشدم 

من ازالان باسیاست وزبون نرم ازش پول میگیرم طلامیخرم پس اندازمیکنم تااگه خدای نکرده طلاق گرفتم بتونم جایی داشته باشم 

من دنبال کارحتی خونگی حتی یادگرفتن آرایشگری وخیاطی میرم تابرابعدجدایی دستم پیشش کسی درازنکنم 

من به خداتوکل میکنم ازامام ززمان عج کمک میخوام تواین راه کنارم باشن بعددیگه ناراحت این روزاوحرفانمیشی

با همسر بزرگوارتون حتما مشاوره برید بین خودتون مشکل رو حل کنید ، حرف دیگران هم اهمیت ندید ، چون اهمیت بدید کار به جاهای خیلی باریکی میکشه و زبونم لال خدایی نکرده به روزگار من دچار میشید ، سال هفتادوشش برای من همینطور شد ، خانواده من و خانواده همسرم هردو ، بارها و بارها در غیاب من که بیرون بودم بنده خدا خانمم رو شخصیتش رو خورد کردن اونم پاشوکرد تویه کفش گفت لعنت به این زندگی من جدا میشم ، نشستم چقدر باهاش صحبت کردم که گوش نده و فقط حرفای شوهرت برات مهم باشه ، ولی نشد که نشد ، چقدر هم با خانواده خودم و خانواده همسرم درگیر شدم بخاطر خانمم ، خلاصه خیلی مراقب باشین 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792