خواب دیدم شوهرم زن دوم گرفته همزمان تو شب عروسی با من منم جلو همه عادی جلوه میدادم ولی تا صبحش تو خیابونا راه رفتم وگریه میکردم زنش دختر دایی خودم بود ک سنش از شوهرمم بیشتره من زجه میزدم شوهرم میخندید میگفت تو جلو مهمونا عادی بودی اگه بیدار نشده بودم سکته میکردم اومدم تعبیرشو ببینم تا زدم زن دوم مرد متاهل یکی دیگه ام نوشته بود شوهرم دختر دایشو گرفته بود من زجه میزدم اون میخندید چشام داشت میزد بیرون ۰🙄
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
اونقدرا هم بد نبود خواب دیدم عمم دخترشو که دختر بزرگی هم هست ناجور و وحشیانه کتک میزنه که تو همون خواب انرژی منفیش منتقل میشه بهم بیدار که شدم چند دقیقه بعدش اون اتفاقه افتاد حالا حالاها من نمیتونم عین آدم زندگی کنم واقعا 💔🙆🏻♀️
من خودم بعد از ازدواج زود باردار شدم سنمم کم بود ضعیف بودم صبحا که شوهرم میخواس بره سرکار من خوابم میومد همیشه بدون چایی و صبحونه میرفت سرکار گاهی هم خودش یه چیزی تند تند میخورد و میرفت.. بعد من خواب دیدم شوهرم یه زنه دیگه داره دو تا بچه هم داشتن انقدرررر زن و بچشو دوست داشت دیدم انگار یه مراسمی داشتیم که تو خونه ی مادرشوهرم پر جمعیته زنا و مردا جدا بودن منم تو قسمت خانما هی به زن و بچش نگاه میکردم و حسودیم میشد زنش مثل ملکه ها بود😂بعد شوهرم اومد قسمت خانما دنبال زن و بچش که برن خونشون بعد هم چهارتایی رفتن سوار ماشین شدن و دست تو دست و شونه به شونه رفتن😬😥یعنی قشنگ داشتم سکته میکردم که از خواب پریدم دیدم ساعت ۴ صبحه پاشدم رفتم سماور رو روشن کردم خودمم رفتم دوش گرفتم آرایش کردم لباس خوشگل تنم کردم صبحونه ی مشتی حاضر کردم همسرمو صدا کردم با هم صبحونه خوردیم شوهرم هنگ کرده بود😂یعنی انقدر خوابه رو من تاثیر گذاشته بود داشتم سعی میکردم شوهرمو بکشونم سمت خودم نره خونه ی اون زنه😂😂😬