کیا مثل منن قرص خواب خوردم بچه دوم وسوم دارن آتیش میسوزونن بیخیالشون شدم خدا لعنت کنه باعث و بانیشو

حالم از بچه و بچه داری بهم میخوره،، ولی بچه هامم دوس دارم، دلمم میسوزه براشون که دیگه حوصله ای براشون ندارم،، چون علت اصلی شیطنت و آزارای اینا نیست،، علت اصلی بابای نفهم و خیانتکارشونه که فک میکرد با کلک حاملم کنه میتونه پابندم کنه من خودمو نجات ندم،، دید که چندبارم گذاشتم رفتم،، ولی دیگه کار از کار گذشته،،، وقتی خیانتای جدیدشو میفهمم لش میشم، مرده میشم، بدنم شل میشه، پنچر، بی انگیزه،،، بزور صبو ظهرو شبو میگذرونم که بره... کاش بچه نداشتم، اینا چه گناهی کردن.. خسته ام. خدایا حالم بهم میخوره از دنیات، از مردای و زنای خیانتکار... خسته نمیشی میبینی و کاری نمیکنی اینا رو؟