۲۳ سالمه هنوز پشت کنکوری ام هیچی گوهی نشدم این سالها الانم سردرگمم حیرون بخاطرر بابام میترسم همش استرس و اضطراب دارم چون توی این سالهاا بخاطر خیانتش مارو کلی عذاب دادد روح و روانمون پودر شددد رفت
بابامم که ۸ ساله با زن شوهردار رابطه داره آبرومو بردد
مامانمم هم یه داداش داشت که موقعی بچه بوده مرده الانم تک فرزنده
هیچ فامیل درجه یکی ندارم که اگه بمیرم سر قبرم گریه کنن حتی😭
پول ندارم اون خونه ای میخواموو بسازم برای خانواده ام😔😔 دو تا خواهر کوچیکتر دارم
هیچ دوست و رفیق خوب هم ندارم همشون دو رو و بدجنس🥲باهاش قطع ارتباط کردم
حتی خوشگل هم نیستم و شرایط ازدواج کردن هم ندارم
حتیییی حال روحیم هم خوب نیست داغونم خصوصاا توی این چند سال😔
فقط فقط تنها چیزی که حالمو بهتر میکنه رسیدن به اون رشته ای هست که میخوام
چون خیلی چیزا رو تجربه کردم دیدم حالم اصلا خوب نیست باهاشون
حتی ماشینی که میخواستمو دارم اماااا حالم خوب نیست همش حسرت نرسیدن پزشکییی قلبمو به درد میاره🥲😔 دو سه نفر توی یکسال اخیررر ندیده و نشناخته بهم گفتن تو پزشکی مبخونی؟ منم با شرمندگی گفتم نه🥲 برام عجیب بود که چرا بقیه که غریبه ان و منو نمبشناسن اصلا باید فکر کنن من پزشکی میخونم 😔 نمی دونم باید چیکار کنم همه به یه جایی رسیدن ولی من هنوز انگاری ۱۸ سالمه و کلاس دوازدهمم و کنکور دارم و هیچچچ پیشرفتی نکردم
به چه امید زنده باشم اخه
خیلیا میگن برو سر کاررر اخه توی شهر کوچیکی که همه همدیگه رو میشناسن بعدم با اون گندکاریای بابام چطورر برم توی اجتماع بخداا توی همین فامیل هر جا رفتم نیش و کنایه زدن به یه طریقی
بعدم علاقه ندارم دلم میخواد زمانی وارد اجتماع بشم که جایگاه خوبی داشته باشم