سلام خانوما تو تاپیک هام یکم از مسائلم با همسرمو گفتم
اخرین تاپیکم گفتم که رفتم قهر البته میخواستم تموم کنم و فقط یک روز خونه بابام اینا موندم
تو اون مدت یک روزه مدام زنگ و پیام داشت تهدید میکرد زیر کاراش میزد و باز هی میگفت بیا.
پدرشوهرمم اومد سراغم و گفتم نه نمیام.
تا غروبش با برادرم رفتم پیش وکیل که فرداش شکایت کنم
پدرم زنگ زد گفت بیا خونه
برگشتم دیدم اومده سراغم برادر کوچیکم میگفت زانو زده جلو بابام گریه کرده التماس کرده که منو راضی کنه
کلی هم با برادر بزرگم و مادرم صحبت کرده بود تو نبودم که منو راضی کنن.
وقتی اومدم گفتم نه نمیام و تموم
اما همسرم گفت...خوردم غلط کردم توروخدا بیا یه فرصت بده من نادون بودم احمق بودم اشتباه کردم دیگه تکرار نمیکنم دست بلند نمیکنم توهین نمیکنم با وجود اینکه خیلی ادم مغروریه و خودشو میگیره!!!
خانوادم گفتن یه فرصت بخاطر اونا بدم و باز برگشتم.
همسرم همچنان طلاهامو که برده بود قایم کرده بود نیورده ولی خیلی مهربون سده و سریع کار دیگه ای هم پیدا کرد که زیاد تو خونه نباشه دعوامون بشه الان دو شیفت کار میکنه.
از وقتی اومدم دو هفتس حدودا قربون صدقم میره دیگه دعوامون نمیشه و توهین نمیکنه.
به نظرتون ممکنه واقعا تغییر کرده باشه؟ ممکن ادم شده باشه؟!