خیلی ها من و می‌شناسن.ازدپاج دوممه دیسک کمر گرفتم و خانواده شوهرم خون به جگرم کردن.دو بار باردار شدم که سقط شد مادر شوهرم جواب سلامم و نمی‌داد بهم میگفت مادرت لوس بزرگت کرده که بچه سقط شد! میگفت مره زندگی به بچه بیچاره پسرم... رفتیم آزمایش شکر خدا من مشکلی نداشتم و مشکل بارداری همسرم بود که دکتر گفت با توجه به شرایط مورفولوژی و تحرک پایین فقط آی وی اف اونم 30 درصد امکان جواب هست..
حالا خونمون و به زور من و کمکام ساختیم اومدم... بچه ها واقعا دوست دارم تو خونم آرامش داشته باشد و چون وضع روحیم افتضاحه میخوام تنها باشد خیر سرم رفتم یه تاب ریلکسی خریدم چون همیشه آرزوشو داشتم ولی بچه های جاریم و خواهر شوهرم با ریخت و وضع خاکی و افتضاح میان خونم همه جارو کثیف میکنن من با این کمرم بخدا زیاد نمیتونم تمیز کنم....اصلا نمیزارن خودم از تاب استفاده کنم ....منم امروز به شوهرم گفتم ببرشون میخوام آرامش داشته باشم...
عذاب وجدان گرفتم ولی بخدا مادر پدرشون آنقدر به‌نظر بدی کردن مخصوصا خواهر شوهرم کخ به‌نظر میگف مریض
